در اغلب اوقات والدین در مورد سبکی که با آن فرزند خود را رشد می دهند یا اطلاعاتی ندارند و یا پیامدها و آثار به جا گذاشته از شیوه ی تربیتی خود را نمی دانند. میخواهیم در این مقاله به این موضوع بپردازیم که شیوه های ما برای تربیت فرزندانمان چگونه موجب می شود که آنها به سمت مصرف مواد روی بیاورند.آیا تاکنون به نحوه و سبک تربیت فرزند خود فکر کرده اید؟ و از آثار آن بر فرزندتان آگاهی داشته اید؟
روش های فرزند پروری ترکیباتی از رفتارهای والدین هستند که در موقعیت های گسترده ای روی می دهند و جو فرزند پروری با دوامی را به وجود می آورند. در واقع فرزند پروری به روش ها یا رفتارهایی گفته می شود که جداگانه یا در تعامل با یکدیگر بر رشد فرزند تاثیر می گذارند. پایه و اساس شیوه ی فرزند پروری مبین تلاش های والدین برای کنترل و اجتماعی کردن فرزندانشان است. شیوه های تربیتی فرصتی است تا فرزندان بتوانند در شرایط موجود به وسیله ی ارزیابی روابط خود با دیگران تصویری مثبت از خویش بیافرینند. وقتی انتظارات و توقعات والدین یعنی آرمان های آنان در مورد فرزندانشان با توجه به واقعیت وجودی آنان باشد، تصویری که فرزند از خود می آفریند، بسیار غنی و سازنده است و سطح انتظار فرزند از خود و دنیای اطراف را تعیین می کند.
پیوند عاطفی عمیق بین فرزند و والدین نتیجه ی ایجاد فضای توام با اعتماد است که پیامد مستقیم حمایت جسمی، مراقبت، پذیرش و دلگرمی دادن و تشویق می باشد. ایجاد ارتباط توام با اعتماد برای اعمال انضباط، کنترل و راهنمایی توسط والدین، بسیار مهم است. همچنین اعتماد و ارتباط بر لذت بردن متقابل والدین و فرزندان از صرف وقت با همدیگر تاثیر دارد که به نوبه ی خود فرصتی برای ارتباط، تفریح و تعامل جدی و ایجاد اعتماد بیشتر را فراهم می سازد و پیامد آن پیوند پایدار و مقاوم بین والدین و فرزندان است که نقش حفاظتی مهم در برابر رفتار های پرخطر نظیر مصرف مواد ایفا می کند. حمایت جسمی، پذیرفتن و دلگرمی دادن از طریق کلامی نیز، هرچه بیشتر بین والدین و فرزند تبادل شود، فرآیند ایجاد فضای اعتماد تقویت می شود.
سه جنبه ی فرزند پروری:
- پیوند: با پیوند عاطفی مثبت و پایدار مشخص می شود. این جنبه با شاخص هایی نظیر پذیرفتن، صرف زمان با همدیگر، در دسترس بودن والدین برای فرزندان و لذت بردن از بودن با فرزند، ارزیابی می شود. اگر این پیوند عاطفی عمیق باشد، کودک می آموزد تا به بزرگسالان اعتماد کند و به خود ارزش قائل شده و مایل و قادر به تعامل اجتماعی در خانه و بیرون از آن باشد.
- تنظیم قوانین و مقررات: به معنای تعیین ساختار مناسب برای رفتار کودک و نوجوان از قبیل مقررات نظارت بر و کنترل بر رفتار آنها است. قوانین و مقررات پایدار و مناسب با سن کودکان، کمک می کند تا یاد بگیرند کدام نوع رفتار مناسب است و در نتیجه می توانند خود را با آن رفتارها تنظیم نموده و خود را از اثرات منفی بیرون از خانواده حفاظت نمایند.
- خودمختاری روانشناختی: ایجاد فرصت های مناسب برای فرزندان جهت رشد افکار، احساسات و عقاید خود و بیان آنها. این جنبه در واقع عکس کنترل روانی است که مزاحم ، مشروط و همراه با دستکاری است.
انواع فرزند پروری:
- فرزند پروری مقتدرانه: این روش موفق ترین روش های فرزند پروری است که پذیرش و روابط نزدیک، روش های کنترل سازگارانه و استقلال دادن مناسب را شامل می شود. والدین مقتدر، صمیمی و دلسوز و نسبت به نیاز های کودک حساس هستند. آنها رابطه ی والد- کودک لذت بخش و از لحاظ هیجانی خشنود کننده ای را برقرار می کنند که کودک را به سمت ارتباط نزدیک می کشاند. والدین مقتدر در عین حال کنترل قاطع و معقولی را اعمال می کنند؛ آنها روی رفتار پخته تاکید دارند و برای انتظارات خود دلیل می آورند. و بلاخره، والدین مقتدر به تدریج استقلال مناسب به کودک داده و به او اجازه می دهند در زمینه هایی که آمادگی دارد تصمیماتی بگیرد. همچنین تربیت مقتدرانه در در طول دوره ی کودکی و نوجوانی با چند جنبه از شایستگی ارتباط دارد که از آن جمله میتوان به خوش خلقی، خویشتنداری، استقامت در تکلیف، همکاری، عزت نفس بالا، پختگی اجتماعی و اخلاقی و عملکرد تحصیلی مطلوب.
- فرزند پروری مستبدانه: این سبک فرزند پروری از نظر پذیرش و روابط نزدیک پایین، از نظر کنترل اجباری بالا، و از نظر استقلال دادن پایین است. والدین مستبد، سرد و طرد کننده هستند. آنها برای اعمال کنترل فریاد می کشند، دستور می دهند، عیب جویی و تهدید می کنند آنها برای کودک خود تصمیم می گیرند و انتظار دارند او تصمیم آنها را بدون چون و چرا بپذیرد. اگر کودک مقاومت نشان دهد، والدین مستبد به زور و تنبیه متوسل می شوند. فرزندان والدین مستبد، مضطرب و ناخشنود هستند، عزت نفس و اتکا به نفس پایینی دارند و وقتی ناکام می شوند با خشونت واکنش نشان می دهند. به ویژه پسرها میزان بالای خشم و سر پیچی را نشان می دهند. گرچه دخترها نیز به رفتار برون ریزی می پردازند، ولی آنها به احتمال بیشتری وابسته هستند، به کاوش علاقه ای ندارند، و تکالیف دشوار آنها را از توان می اندازد. والدین مستبد علاوه بر کنترل مستقیم ناموجه، به نوع ظریف تری به نام” کنترل روانشناختی” نیز می پردازند. این کنترل رفتارهایی که در ابراز کلامی، فردیت، و دلبستگی کودکان به والدین مداخله کرده و در آنها دخل و تصرف می کنند، را در بردارد. این والدین غالبا در عقاید، تصمیم گیری ها، و انتخاب دوستان مداخله می کنندو وقتی آنها ناخشنود هستند محبت خود را دریغ می دارند و محبت خود را به اطاعت فرزند مشروط و وابسته می کنند. کودکانی که در معرض کنترل روانشناختی قرار می گیرند مشکلات سازگاری دارند که رفتار های پرخاشگرانه، اضطراب، کناره گیری و سر پیچی را شامل می شود.
- فرزند پروری آسان گیر: والدینی که از این روش استفاده می کنند مهرورز و پذیرا هستند، ولی متوقع نیستند، کنترل کمی بر رفتار فرزندان خود اعمال می کنند و به آنها اجازه می دهند در هر سنی که باشند خودشان تصمیم بگیرند، حتی اگر هنوز قادر به انجام این کار نباشند. فرزندان آنها می توانند هر وقت که بخواهند غذا بخورند و بخوابند و هر مقدار که دوست داشته باشند تلویزیون تماشا کنند. آنها مجبور نیستند طرز رفتار خوب را یاد بگیرند یا کار های خانه را انجام دهند. گرچه برخی از والدین آسان گیر واقعا به این روش اعتقاد دارند، برخی دیگر به توانایی خود در تاثیر گذاشتن بر رفتار فرزند خود اطمینان ندارند. فرزندان والدین آسان گیر تکانشی، سرکش و نافرمان هستند. در مقایسه با کودکانی که والدین آنها کنترل بیشتری را اعمال می کنند، آنها نیز بیش از حد پرتوقع و به بزرگترها وابسته هستند و در تکالیف استقامت کمتری نشان می دهند. رابطه ی بین تربیت آسان گیر و رفتار وابسته در پسرها بسیار نیرومند است.
- فرزند پروری بی اعتنا: در این سبک پذیرش و روابط خوب کم را با کنترل کم و بی تفاوتی کلی نسبت به استقلال دادن ترکیب می کنند. این والدین اغلب از لحاظ هیجانی جدا و افسرده اند، به قدری غرق در استرس خانوادگی هستند که وقت و انرژی کمی برای فرزندان دارند. تربیت بی اعتنا در حالت افراطی نوعی بدرفتاری با کودک است که غفلت نامیده می شود. در صورتیکه این نوع تربیت زود هنگام شروع شده باشد، تقریبا تمام جنبه های رشد، ازجمله دلبستگی، شناخت و مهارت های هیجانی و اجتماعی را مختل می کند. حتی در صورتیکه بی اعتنایی والدین چندان شدید نباشد، فرزندان این گونه والدین مشکلات متعددی دارند از جمله خود تنظیمی هیجانی ضعیف، مشکلات پیشرفت تحصیلی، افسردگی، خشم و رفتار ضد اجتماعی.
چه چیزی فرزند پروری مقتدرانه را کارآمد می سازد؟
شاید والدین کودکان کاملا سازگار به این دلیل مقتدر هستند که فرزندان آنها از صفات همکاری برخوردارند. با این حال، گرچه کودکانی ک از لحاظ خلق و خو بی باک، تکانشی و کودکان دشوار از لحاظ هیجانی منفی هستند، به احتمال بیشتری انضباط اجباری و بی ثباتی در والدین را می طلبند، اما صمیمت بیشتر و کنترل قاطعانه می توانند این سبک های ناسازگارانه ی کودکان را تغییر دهند.
کودکان دشوار( که از تجربیات تازه کناره گیری می کنند و به صورت منفی و شدید واکنش نشان می دهند) غالبا نوعی فرزندپروری را تجربه می کنند که با خلق و خوی آنها تطابق ندارد و آنها را در معرض خطر مشکلات سازگاری بعدی قرار می دهد. والدین آنها معمولا به روش انضباط تنبیهی و خشمناک متوسل می شوند. و وقتی فرزند سرپیچی و نافرمانی می کند، والدین به طور فزاینده ای تحت فشار قرار می گیرند. در نتیجه آنها راهبردهای جبری خود را ادامه می دهند و همچنین به صورت بی ثبات انضباط می کنند، به این صورت که گاهی با تسلیم شدن، سر پیچی فرزند را تقویت می کنند.این روش ها سبک تحریک پذیری و مملو از تعارض فرزند را حفظ کرده و یا افزایش می دهند. در مقابل چنانچه والدین مهربان و دلسوز باشند، انتظارات روشن داشته باشند، صفات منحصر به فرد فرزند خود را بپذیرند، به خوبی های آنها امتیاز کامل ندهند، و آنها را بخاطره نقایصی که دارند سرزنش نکنند، احتمال ادامه یافتن مشکلات را کاهش می دهند.
آثار فرزند پروری مقتدرانه:
- والدین صمیمی و دلسوز که از معیار هایی که برای فرزندان خود تعیین می کنند اطمینان دارند، الگوهایی برای رفتار کنترل شده و اطمینان بخش می شوند.
- فرزندان از کنترلی که منصفانه و معقول، نه توهین آمیز و خود سرانه باشد، بیشتر پیروی کرده و آن را درونی می کنند.
- این والدین به فرزندان خود اجازه می دهند تا بفهمند افراد شایسته ای هستند که می توانند خودشان کارهایی را با موفقیت انجام دهند و به این طریق به عزت نفس بالا و پختگی شناختی و اجتماعی آنها کمک می کنند.
- جنبه های حمایت کننده ی روش مقتدرانه، از جمله پذیرش، روابط خوب، و کنترل منطقی والدین، به کودکان کمک می کنند تا از تاثیرات منفی استرس و فقر خانوادگی در امان بمانند.
عواملی که در سبک فرزند پروری تاثیر می گذارند:
- ارزش ها و سنت های فرهنگی
- ویژگی های شخصی کودک و والد
- جایگاه اجتماعی- اقتصادی
- دسترسی به حمایت اطرافیان و جامعه
- خط مشی های دولتی
سبک های فرزند پروری و مصرف مواد:
پژوهشات ثابت می کنند که نا آگاهی والدین و ارتباط ضعیف والدین و کودک، فقدان انضباط در خانواده، خانواده ی آشفته و از هم گسیخته احتمال وجود انواع مشکلات رفتاری اعم از سوء مصرف مواد را افزایش می دهند و باعث می شود فرزند با الگو برداری از رفتار آنان مصرف مواد را یک رفتار بهنجار تلقی کند. در واقع روابط عاطفی والد- فرزند می تواند زمینه ساز نحوه ی برخورد فرد با مسائل آتی در زندگی از قبیل مشکلات تحصیلی، شغلی و روابط بین فردی باشد. و نیز می تواند نحوه ی نگرش فرد را نسبت به مسائل و مشکلات و همچنین آمادگی های فرد را نسبت به حل و فصل مشکلات و کنش ها و عکس العمل های فرد را در برابر معضلات اجتماعی و ناکامی ها تعیین کند. بنابراین تجارب اولیه کودک در رابطه با پدر و مادر و همچنین چگونگی ارضای نیاز های روانی و عاطفی فرزند که توسط والدین و تعاملات آن دو باهم، نه تنها ساختار شخصیتی فرد، بلکه الگوهای رفتاری او را با دوره های بعد نیز طرح ریزی می کند. از این رو گرایش به الگوهای رفتاری غلط، انحراف و اعتیاد، با توجه به مقوله ی تجارب دوران کودکی و سبک فرزند پروری قابل بررسی و مطالعه می باشد.
نتایج پژوهشات اخیر نشان می دهد که داشتن پدر و مادری مقتدر که سبک فرزند پروری مقتدرانه را پیاده می کنند، بهترین نتیجه را برای فرزندان دارد و کمترین گرایش به مواد را به دنبال داشته است و از سوی دیگر بیشترین گرایش به مواد در خانواده هایی دیده شده که هردو والد یا یکی از آنها بسیار آسان گیر و یا مستبد بوده اند. در واقع این مسئله به این نحو تبیین می شود که ریشه ی رفتار های مشکل ساز اعم از مصرف مواد مخدر ناشی از تاکید فرد بر استقلال از والدین و تاثیرات اجتماعی است.
از این رو لازم است که والدین در شیوه ی تربیت فرزندان خود کمی تامل نموده و با صبر و درایت بیشتری این مسئله را پیش ببرند. در این راستا، مرکز پیروان همت دارای درمانگران خانواده نیز می باشد که می توانند والدین را در مسیر یافتن بهترین روش تربیتی، برای بهبود هر چه بیشتر فرزندانشان، همراهی کنند.
نویسنده: زهرا سادات حسینی
منابع:
احمدی، وحید. بنی جمالی، شکوه السادات و صرامی فروشانی، غلامرضا؛۱۳۹۶. رابطه ی شیوه های فرزند پروری و گرایش به اعتیاد در دانش آموزان دبیرستانی شهر ایلام: نقش واسطه ای نوجویی.
برک، لورا. مترجم: سید محمدی، یحیی؛۱۳۸۳. روانشناسی رشد. تهران. انتشارات ارسباران.جلد اول.
رضایی، سمیه و اسماعیلی، علی؛ ۱۳۹۵. مقایسه ی سبک های فرزند پروری طرحواره ای در افراد وابسته به سوء مصرف مواد و افراد غیر مصرف کننده.
نجاران طوسی، طیبه. طالبیان شریف، جعفر و عبد خدایی، محمد سعید؛ ۱۳۹۸. بررسی رابطه ی سبک های دلبستگی و سبک های فرزند پروری با میانجی گری رفتارهای پر خطر بر کیفیت زندگی دختران فراری.
دیدگاهتان را بنویسید