نیاز های اساسی روانشناختی چیست و چه تاثیری در گرایش به مصرف مواد دارد؟
آدمی به عنوان موجود زنده، دارای تعدادی نیاز های فیزیولوژیکی پایه است که برای حفظ و بقای او باید ارضا شوند. این نیاز ها مثلا نیاز به آب و غذا، در انسان و حیوان خواستگاه و ماهیت یکسانی دارند. اما در این راستا آدمی با حیوانات رده پایین تر تفاوت دارد، از این منظر که انسان به وسیله ی مجموعه ای از نیاز های ثانوی ( یعنی نیاز های دارای ماهیت روانشناختی) برانگیخته می شود.
نیازهایی به جهات اجتماعی ایجاد شده اند و از یک فرد به فرد دیگر تفاوت های زیادی دارند و برآورده شدن آنها در سلامت روان افراد تاثیر بسزایی دارد. مقاله ی حاضر قصد آن را دارد تا ضمن آشنایی با این نیاز ها به این مسئله بپردازد که عدم ارضاء این نیاز ها چگونه منجر به گرایش به مصرف مواد می شود.
نیاز یک مفهوم عمومی است که در زمینه های مختلف کاربرد های نسبتا وسیعی دارد. نیاز در روانشناسی عبارت است از حالت محرومیت، کمبود و فقدان در ارگانیزم مانند کمبود غذا، آب و اکسیژن یا به طور کل کمبود هر حالتی که برای استمرار و ادامه ی حیات یک موجود زنده ضرورت دارد و برای سلامت روان فرد لازم است. نیاز ها یک سطح تنش را بر می انگیزند که بایستی کاهش داده شود و بنابراین، به رفتار انرژی می بخشد و آن را هدایت می کند.
هنگامی که کودکان بزرگ می شوند و مهارتهای شناختی و زبان را پرورش می دهند، نیاز های روانی آنها کمتر از پیوند با نیاز های فیزیولوژیکی و بیشتر از رابطه ی آنها با نیاز های روانی اکتسابی یا آموخته شده ناشی می گردد. نشانه های ناشی از محیط اجتماعی، از حالت فیزیولوژیکی درونی آنها مهم تر می شود.
نیاز های آموخته شده منشا اجتماعی دارند، زیرا آن ها به افراد دیگر وابسته اند. واضح است که نوباوگان و کودکان برای ارضای نیاز و تقویت به دیگران، مخصوصا والدین وابسته اند. بعدها تقویت به دامنه ی گسترده تری از افراد از جمله دوستان وابسته می شود.
ساختار نیاز چند نوع است ؟
نیاز ها انواع مختلفی دارند که می توان آنها را در یک ساختار نیاز ، سازمان داد:
- نیاز های فیزیولوژیک (تشنگی، گرسنگی، میل جنسی) که به نحوه ی عملکرد سیستم های زیستی وابسته هستند.
- نیاز های روانشناختی(خودمختاری، شایستگی، وابستگی) به ماهیت انسان و رشد سالم وابسته هستند.
- نیاز های اجتماعی( پیشرفت، صمیمت و قدرت) از تاریخچه ی هیجانی و اجتماعی شدن ما، فراگیری یا درونی شده اند.
نیاز های اساسی روانشناختی:
نیاز های اساسی روانشناختی به لحاظ کارکردی آن است که انسان برای رشدو فعال بودن در حوزه های هیجانی، روانشناختی و بین فردی در طول عمر نیازمند آن است.محیط و موقعیتی که ما در آن زندگی می کنیم، می تواند این نیاز ها را فعال و ارضا کند یا آن ها را نادیده بگیرد و ناکام سازد. در واقع اوضاع محیطی عمده ای که نیاز های مارا فعال می کند، چالش های بهینه، ساختار بهینه، بازخورد مثبت، تصمیم گیری آزاد و تعامل و پیوند مناسب با دیگران است.
نیاز های اساسی به عنوان انرژی لازم برای درگیری فعال با محیط، پرورش مهارت ها و رشد سالم شناخته می شود. انسان دارای سه نیاز اساسی روانی است که عبارت است از شایستگی، خودمختاری و وابستگی. شایستگی، نیاز به موثر بودن در تعامل با محیط است که بیانگر میل انسان برای به کار بردن استعدادها و مهارتها در کار و دنبال کردن چالش های بهینه و تسلط یافتن بر آنها می باشد.
به عبارتی دیگر نیاز به شایستگی منعکس کننده ی نیاز به موثر بودن فرد در تعاملات با محیط اجتماعی، کسب فرصت برای تمرین و ابراز توانایی های خویش، توانایی دسترسی به پیامدهای مطلوب و احساس قابلیت تاثیر گذاری و تسلط بر محیط می باشد. خودمختاری، نیاز به آزاد شدن، درهم ریختن محدودیت ها، شکستن انحصارات مقاومت در برابر اجبار و بازداری، نیاز به مستقل بودن و آزاد بودن بر طبق انگیزه ها برای به مبارزه طلبیدن عرف و سنت است؛
به عبارتی خودمختاری همان تجربه کردن انتخاب در شروع و تنظیم کردن رفتار است.نیاز به وابستگی نیز از این واقعیت سرچشمه میگیرد که آدمی به لحاظ اینکه توانایی تصور و استدلال دارد، رابطه ی غریزی خود را با طبیعت از دست داده است؛ در نتیجه انسان باید روابط خاص خود را بیافریند و رضایت آمیز ترین رابطه، رابطه است که مبتنی بر محبت سازنده با انسان دیگر که می تواند به غم خواری، مسئولیت، احترام و تفاهم متقابل منجر شود.
به بیانی دیگر نیاز به وابستگی شامل نیاز به داشتن روابط مثبت و حس تعلق به گروه یا جامعه و همچنین احساس پذیرفته شدن از سوی افرادی که علایق مشترکی با فرد دارند. این سه نیاز وابسته به هم هستند.
ارتباط صمیمانه و پذیرش متقابل، موجب افزایش خودمختاری، احساس خودمختاری در انجام دادن تکالیف باعث افزایش شایستگی، و شایستگی موجب احساس پذیرش و وابسته بودن به محیط و افراد می شود. به طورکلی این سه نیاز جهان شمول بوده و برآورده شدن آنها برای رشد و تعالی، احساس یکپارچگی و تجربه ی سلامت روان ضروری است.
ارضای نیاز های اساسی روانشناختی کاملا با تجربه ی فرد مرتبط است و نقش بسیار مهمی در جهت دهی انگیزه های درونی فرد دارد و در واقع ارضای این نیاز ها کارکرد های مناسب را در افراد پیش بینی می کند. بنابراین این سه نیاز جهانی بوده اند و در تمامی فرهنگ ها و اعصار وجود دارند و در واقع این سه نیاز به مانند خوراک روانشناختی و درونی برای رشد یکپارچه و سلامت روان لازم و ضروری هستند.
سه ویژگی تجربه که در نیاز خودمختاری تاثیر دارند:
- درک منبع علیت: به آگاهی فرد از منبع علیتی اعمال با انگیزه اش اشاره دارد. درک منبع علیت در یک پیوستار دو قطبی، از درونی تا بیرونی گسترش دارد. این پیوستار نشان می دهد که آیا فرد تصور می کندرفتارش را منبع شخصی آغاز کرده یا منبع محیطی. هر چه فرد منبع علیت عمل خود را درونی تر ببیند احساس می کند از بین چندین گزینه می تواند دست به انتخاب بزند و برای انجام کارهای خود تحت فشار نیستو آنها را از روی اراده انجام می دهد.
- اراده: میل به انجام دادن فعالیتی بدون احساس فشار است. اراده بر این موضوع متمرکز است که افراد هنگام انجام دادن کاری که میخواهند انجام دهند و هنگامی که از کاری که نمی خواهند انجام دهند خودداری می کنند، چقدر احساس می کنند آزاد یا مجبور هستند. در صورتی اراده بالاست که وقتی فرد کاری را انجام می دهد اعمال او کاملا مورد تایید خودش باشد.
- درک انتخاب: به موقعی اشاره دارد که در شرایط محیطی قرار بگیریم که امکان تصمیم گیری به ما بدهد و چندین فرصت انتخاب کردن در اختیارمان بگذارد. وقتی در شرایط محیطی ای قرار بگیریم که به طور انعطاف ناپذیری مارا به سمت اعمال تعیین شده سوق دهد، احساس التزام می کنیم که برعکس درک انتخاب است.
پیش نیاز نیاز شایستگی:
برای ارضاء نیاز به شایستگی، فرد بازخورد مثبت نیاز دارد. این بازخورد می تواند به وسیله ی خود تکلیف(انجام موفقیت آمیز یک تکلیف)، خود فرد( مقایسه ی عملکرد فعلی با قبلی) و دیگران( تحسین و تشویق) داده شود.
نظریه ی خودتعیین گری در نیاز های اساسی:
نظریه ی خود تعیین گری به طور ویژه ای به تحلیل و شناسایی علل و دلایل رفتارها در قابل نیات، اهداف، هیجانات و شناختی که موجب آن رفتار می شود می پردازد. این نظریه بر این فرض استوار است که ارگانیسم زنده دارای یک نظام اولیه، درونی و اساسی از نیاز های روانشناختی می باشد که در طول رشد و تعامل بیشتر با محیط، پیچیده تر می شود؛
تا آنجا که به صورت نظام های پیچیده تری از رفتار در می آیند. این نظریه فرض می کند که نیاز های اساسی روانشناختی ذاتی وجود دارند که زیر بنای رفتار هستند. در واقع این نظریه تفاوت انواع انگیزش را بر پایه ی دلایل و اهداف گوناگونی که برای انجام یک عمل برانگیخته می شوند مشخص می کند.
مطابق با نظریه ی خود مختاری، انسانها با نیاز های روانشناختی ذاتی و بنیادی سه گانه متولد می شوند که حمایت نامشورط محیط از ارضاء آنها به سلامت روانی افراد منجر شده در مقابل، ممانعت یا ارضاء مشروط این سه نیاز، از رشد و انسجام شخصیت افراد جلوگیری خواهد کرد.
در این نظریه تایید شده است که تا هر سه نیاز اساسی روانی ارضاء نشوند سلامت روانی تحقق نمی یابد، فشار روانی، خودمانع سازی، به کار گیری مکانیزم های دفاعی به هنگام شکست در تحقق خواسته ها و ارزشهای محیطی و به طور کل، سلامت روانی کمتری را تجربه خواهد شد.
تاثیرات نیاز های اساسی روانشناختی:
هنگامی که سه نیاز اساسی روانشناختی در یک بافت اجتماعی به صورت رضایت بخش حمایت شوند، افراد نشاط بیشتر، خود انگیزشی و سلامتی را تجربه خواهند کرد. در مقابل عقیم کردن یا ناامیدی از این نیاز های اساسی روانشناختی منجربه کاهش خود انگیزشی و بیماری می شود.
به عنوان حالت کلی ارضای این نیاز ها و تجربه ی سلامتی تحت تاثیر شرایط و محیط های زندگی بوده و در گرو تمایلات فرد در زندگی است که در این میان، والدین، مربی، معلم و همچنین همسالان نقش مهمی در این امر ایفا می کنند.
سه ویژگی تجربه که در نیاز خودمختاری تاثیر دارند:
نتایج تحقیقات اخیر نشان می دهند که بین انواع نیاز های اساسی روانشناختی با گرایش به مصرف مواد رابطه ی معناداری وجود دارد که در این بین بیشترین ارتباط با نیاز شایستگی و وابستگی می باشد که به صورت معکوس تبیین می شود. یعنی سه نوع نیاز های اساسی روانشناختی با گرایش به اعتیاد رابطه ی معکوس دارد و هر چه این نیاز ها درافراد به درستی ارضاء شوند، میزان گرایش به مصرف مواد در افراد کاهش می یابد.
از این رو میتوان با تقویت و هدایت این نیاز ها در جهت مثبت، میزان گرایش به مصرف مواد را کاهش داد و در نتیجه جهت پیشگیری از مصرف مواد اقدام نمود. هنگامی که نیاز های اساسی روانشناختی برآورده می شوند احساس اعتماد به نفس و خود ارزشمندی در فرد شکل میگیرد، اما در صورت ممانعت و برآورده نشدن این نیاز ها، فرد درکی شکننده، منفی و بیگانه و انتقادآمیز از خود خواهد داشت.
بینابراین هیجانات مثبت مانند ضربه گیر عمل می کنند و به افراد کمک می کنند تا سریع تر بر هیجانات منفی غلبه کنند و در نهایت نقش مهمی در سلامت روان فرد ایفا می کنند. بنابراین حمایت از نیازهای اساسی روانشناختی می تواند بسیاری از پیامدهای انگیزشی، رفتاری و هیجانی را به طور مستقیم پیش بینی کند.
در واقع زمانیکه این نیاز ها در افراد برطرف نمی شوند به دلیل آثار زیان بارشان اعم از بی انگیزگی و خود ارزشمندی پایین و ناامیدی ممکن است فرد را به نقطه ای برسانند که با مصرف مواد خود را از این هیجانات منفی خلاص کند و در واقع از آن به عنوان مکانیزم دفاعی استفاده می کند.
نیاز به خودمختاری عبارت است از تمایل به خود آغاز گر بودن در انجام فعالیت ها و علت و منشا رفتار خود بودن، به جای تحت کنترل عوامل بیرونی بودن. وقتی تصمیم میگیریم چه کاری را چگونه و چه موقع انجام دهیم درواقع می خواهیم این تمایلات خودمان رفتارمان را تعیین کنند نه یک محیط کنترل کننده.
احساس خودمختاری می تواند در فرد یک شخصیت سالم و منسجم و غیر وابسته به دیگران ایجاد کند و همین نکته می تواند فرد را در مقابل آسیب ها و چالش ها توانمند کند و برهمین اساس در برابر گرایش به اعتیاد نیز محافظت کند. نیاز به ارتباط و وابستگی به دیگران نیز تمایل به ارتباط داشتن دوست داشتن و حمایت کردن دیگران و دوست داشته شدن و حمایت شدن از طرف دیگران می باشد.
همین حمایت های اجتماعی و دوست داشته شدن توسط دیگران می تواند از انزوا و تنهایی فرد جلوگیری کند و زمینه ی گرایش به اعتیاد را در فرد کاهش دهد. از این رو جامعه و خانواده که می توانند در راستای برطرف کردن این نیاز ها در افراد نقش بسزایی داشته باشند، بهتر است حمایت های خود را افزایش دهند و زمینه را برای ارضاء آنها فراهم آورند.
مرکز پیروان همت با در اختیار داشتن خانواده درمانگران ماهر، می تواند با شکل دادن جلسات متعدد این همکاری بین خانواده و فرد را در جهت ارضاء نیاز های اساسی روانشناختی، بهبود بخشد و ازاین طریق گامی مهم در بهبود مصرف مواد فرد بردارد.
نویسنده: زهرا سادات حسینی
منابع:
جوانمرد، غلامحسین. بدری گرگری، رحیم و صفری فسقندیس، عذرا؛۱۳۹۷. پیش بینی اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دختر دوره ی دوم متوسطه ی شهر اسکو بر اساس نیاز های اساسی روانشناختی و ترس از شکست در عملکرد.
خادمی آستانه، اکرم کاوسیان، جواد و کرامتی، هادی؛۱۳۹۷. بررسی رابطه ی نیاز های اساسی روانشناختی و انگیزش تحصیلی با بهزیستی تحصیلی: نقش واسطه ای اعتیاد اینترنتی.
عقیل، مجتبی. شعبانی، جعفر و پاسیار، ماریا؛۱۳۹۷. بررسی رابطه ی طرحواره های ناسازگار اولیه، سرمایه های روانشناختی و نیازهای اساسی روانشناختی با گرایش به اعتیاد و الگوهای ارتباطی خانواده نوجاونان شهر تهران.
فتحی، آیت اله. علیوندی وفا، مرضیه. رضایی، نورمحمد. بنازاده ی اصل، سودا و پیشرو، صمد،۱۳۹۸. بررسی نقش نیاز های بنیادین روانشناختی در گرایش به اعتیاد و احساس امنیت اجتماعی دانش آموزان شهرستان اهر.
دیدگاهتان را بنویسید