تاثیر تحریف های شناختی بر مصرف مواد مخدر

تاثیر تحریف های شناختی بر مصرف مواد مخدر

طبق دیدگاه شناختی، فرآیند های ذهنی واسطه ای میان محرک های بیرونی با پاسخ های فرد بوده و می توانند به مولفه های مهمی همچون عقاید، ارزشیابی ها،باور ها و اهداف در ایجاد رفتار های سوء مصرف مواد، مرتبط باشند. این عوامل شناختی شیوه ی تفسیر موقعیت های خاص توسط افراد، احساسات و انگیزه های آنان و رفتار و اعمال آنها را تحت تاثیر قرار می دهد.این مقاله ضمن بررسی و توضیح تحریفات شناختی (به عنوان یکی از عوامل شناختی) به چگونگی تاثیر آن بر مصرف مواد نیز می پردازد.

رویکرد تحریف های شناختی رفتاری

براساس رویکرد شناختی- رفتاری افکاری که به عنوان باورهای غیر منطقی یا تحریفات شناختی در نظر گرفته می شوند به عنوان عامل مهمی برای ظهور و تداوم رفتار های ناکار آمد و اختلالات روانی محسوب می شوند. تحریف شناختی به عنوان استدلال های غلطی تعریف می شوند که نقش مهمی را در بروز بسیاری از اختلالات روانی ایفا می کنند ، به طوریکه بیشتر مواقع افراد فکر می کنند که قربانی محیط پیرامونشان هستند و حوادث بیرونی باعث ناراحتی ، افسردگی و مشکلات دیگرشان می شود و راه حل رهایی از روان رنجوری ها ، حل و فصل و تغییر این عوامل بیرونی است. ولی شناخت درمانگران معتقدند نوع تعبیر و تفسیر غلط افراد از این اتفاقات بیرونی باعث هیجانات منفی آنها می شود که این تعبیرو تفسیر غلط تحت عنوان تحریف ها یا خطاهای شناختی نامیده می شوند.

تحریف های شناختی به عنوان باور های بسیار اغراق آمیز ، سخت ، غیر منطقی و مطلق در مورد ماهیت یک مسئله تعریف شده است. این تحریف های روشی هستند که ذهنمان ما را در مورد موضوعی که حقیقت ندارد ، متقاعد می کند. این افکار نادرست معمولا برای تقویت افکار و احساسات منفی استفاده می شوند ، یعنی چیزهایی به خودمان می گوییم که به نظر منطقی و درست می آیند ولی در واقعیت فقط باعث می شوند که حس بدی نسبت به خودمان پیدا کنیم. معمولا عقاید یا طرحواره های مهم افراد در معرض تحریف شناختی قرار می گیرند. چون این طرحواره ها غالبا از زمان کودکی شروع می شوند ، فرآیند های فکری نگهدارنده آنها معمولا معرف خطاهای استدلالی اولیه فرد هستند. در واقع تحریف های شناختی وقتی نمایان می شوند که پردازش اطلاعات نادرست یا ناموثر باشد. هم چنین تحریف های شناختی معمولا توسط وقایعی در محیط فعال می شوند. مثلا به هنگام یک رویداد یا مشکل تحریف شناختی مربوطه ظاهر می شود و شروع به فعالیت می کند و رفتار و احساس گناه فرد را تحت الشعاع قرار می دهد. علاوه بر این برخی از افکار هستند که به طور خودکار پدید می آیند و منفی هستند.

این عقاید به قدری محکم هستند که فرد حتی نمی داند که آنها به احساسات ناخشنودی و دلسردی منجر می شوند ، بنابراین نادیده گرفتن آنها بسیار دشوار است. این افکار ، افکارخودآیند نامیده می شوند. این افکار خودآیند در واقع حاصل نگرش های معیوب یا تحریف های شناختی هستند. رویکرد شناخت درمانی بر این عقیده است که هنگام مواجهه با ناراحتی های روانشناختی ، نحوه تفکر فرد انعطاف ناپذیر و تحریف شده تر می شود ، قضاوت او بیش از حد تعمیم یافته و مطلق می گردد و باور های پایه ای فرد درباره ی خود و دنیا قطعی و تثبیت شده می شود. در واقع فرد در چهارچوب یک ذهن آرام و منطقی ، ارزیابی ها و برداشت های خود از یک رویداد را بررسی می کند تا به اطلاعات صحیح و روشن دست یابد. وقتی که فرد از نظر هیجانی آشفته و ناراحت است ، به دلیل سوگیری های منفی که به ذهن خود راه می دهد ، به طور معمول اطلاعات ورودی را تحریف می کند و به همین دلیل انعطاف ناپذیر شده و دست به تعمیمی بیش از حد می زند. نهایتا اینکه به نظر می رسد که تحریفات شناختی از تعامل خلق و خوی فطری کودک با تجارب ناکارآمد او با والدین ، خواهر ها و برادرها ، همسالان در طی سالهای اولیه زندگی به وجود می آیند. اغلب آنها بیشتراز اینکه نتیجه رخداد های آسیب زای جداگانه باشند ، ناشی از الگو های مداوم تجارب آزار دهنده با اعضای خانواده و همسالان هستند.

رویکرد تحریف های شناختی رفتاریانواع خطاها یا تحریف های شناختی:

  • ذهن خوانی: در اثر این خطا فرد تلاش می کند افکار، احساسات و تمایلات دیگران را به صورت منفی حدس بزند. در واقع فرد فرض را براین می گذارد که می داند آدم ها چه فکر می کنند بدون آنکه شواهد کافی در مورد افکارش داشته باشد.مانند: ” او فکر می کند من یک بازنده هستم.” این مورد در افراد مصرف کننده مواد در جلسه درمانی دیده می شود که فرد گمان می کند که درمانگرش فکر می کند او آدم بی مسئولیتی است.
  • فیلتر ذهنی : این خطا باعث می شود که فردبخشی از واقعیت ها را نبیند و فقط به واقعیت های محدودی توجه کند که شاید آن محدودیت بخش اصلی واقعیت نباشد. برای مثال، وقتی کسی می گوید: هیچ کس مرا دوست ندارد، من آدم بی مصرفی هستم و غیره، به دارایی های خود توجه نکرده و فقط خود را در بخش فقدان ها دیده است.
  • بی توجهی به امر مثبت: نادیده انگاشتن بخش مثبت زندگی که نقش عمده ای در زندگی مطلوب دارد، خطای بی توجهی به امر مثبت تلقی می شود که نشان می دهد فرد فقط موارد منفی را می بیند و توجهی به موارد مثبت ندارد. این خطا از آنجا پدید می آید که فرد انتظارات عجیب دارد و گویا اصلا مثبت های زندگی اموری هستند که باید باشند و بودنشان قابل ارزش گذاری نیست.در واقع این خطا چیزی جز ناامیدی برای فرد به ارمغان نمی آورد.
  • همه یا هیچ: این تحریف شناختی گویای این است که اگر فرد به کامل ترین و بالاترین سطح مورد نظر خود نرسد، گویی هیچ موفقیتی به دست نیاورده است. این افراد یک رفتار، فکر، موفقیت، پدیده یا موضوع را کاملا سفید یا سیاه می بینند و چیزهای نسبی را فاقد اعتبار می پندارند.
  • پیش گویی: فرد آینده را پیش بینی می کند. پیش بینی می کند که اوضاع بدتر خواهد شد یا خطری در پیش است. در واقع قبل از بررسی جوانب کار، اقدام به قضاوت عجولانه می کند. مثلا ” من در کارم موفق نخواهم شد.”
  • فاجعه سازی: فرد بر این باور است که آنچه اتفاق افتاده است یا اتفاق خواهد افتاد، آنچنان دردناک و غیر قابل تحمل خواهد بود که نمی تواند آنرا تحمل کند. مثلا” اگر در امتحان رد شوم وحشتناک است.” در واقع فرد در پیامد یک رویداد اغراق بسیار می کند.
  • استدلال احساسی: این خطا زمانی است که فرد بدون علت کافی و تنها به دلیلی احساسی قضاوت می کند. این افراد گمان می کنند که احساسات همان واقعیت ها هستند. مثلا” احساس می کنم نالایق هستم ، پس حتما این مسئله حقیقت دارد.”
  • بر چسب زدن: شامل برچسب زدن منفی و کلی به خود، دیگران و یا دنیا می شود. افراد افسرده تمایل زیادی به دادن نام ها و القاب منفی به خود دارند. مثلا” من بی مسئولیت هستم”
  • تعمیم افراطی: این خطا شامل آن می شود که صرفا براساس یک رویداد خاص، یک الگوی کلی و منفی استنباط می شود. برای مثال” من همیشه شکست می خورم.”
  • شخصی سازی: این خطا باعث می شود که فرد خود را مقصر همه ی اتفاقات بداند. این افراد هر حادثه ی منفی را به خود نسبت می دهد و به خاطر آن خود را سرزنش می کند. مثلا” خود را مقصر شکست دوستانش در زندگیشان می داند.”

پیامد های تحریف های شناختی:

همانطور که پیشتر متوجه شدید ، تحریف های شناختی در اشکال گوناگون ظاهر می گردند. این تحریفات اگر متناوبا و با دفعات رخ دهند ، می توانند منجربه ناراحتی ها و اختلالات روانشناختی و رفتارهای نا بهنجار شوند. تحریفات شناختی در ایجاد اختلالات عاطفی اثر گذار هستند و نقش محوری در عملکرد روانی افراد افسرده و مضطرب بازی می کنند. همچنین باعث مختل شدن رفتار خودتنظیمی می شود و پیامد روانشناختی مختلفی مانند استرس و اضطراب به وجود می آورد. افراد با تحریف های شناختی اغلب احساس درماندگی می کنند ، در تصمیم گیری دچار مشکل می شوند و منتظر دستورات دیگران هستند ، دارای تفکرات خیالی هستند و سبک مقابله ای ناسازگارانه با زندگی دارند. این افراد تلاش می کنند که احساسات خود را مهار نمایند و گاهی به علت پیش بینی های متعدد از انجام تلاش برای بهبود شرایط دست می کشند.

تحریف های شناختی و مصرف مواد:

به طور کلی طیف وسیعی از باورها ، عقاید و سبک های شناختی در میان افراد وابسته به مواد وجود دارد که در واقع عاملان پنهان رفتار بر شمرده می شوند. این سبک های شناختی می توانند به عنوان جزئی از اجزاء سیستم انسانی با مکانیزم های هیجانی ، فیزیولوژیکی و رفتاری رابطه نزدیک ایجاد کنند و آنها را تحت تاثیر قرار دهند. از سبک های شناختی رایج در میان افراد مصرف کننده مواد مخدر می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • باورهای انتظاری: شامل باور هایی هستند که فرد انتظار کسب نتایج مثبت را از مصرف مواد مخدر دارد. به عنوان مثال، مصرف مواد اعتماد به نفس را افزایش می دهد.
  • باور های سوگیرانه: شامل باورهایی از قبیل کاهش ناراحتی و رنج پس از مصرف مواد هستند که بیشتر جنبه ی تلقین دارند. به عنوان نمونه، مصرف مواد افسردگی را کاهش می دهد.
  • باور های تسهیل کننده: شامل باورهایی هستند که فرد مطمئن است که پس از مصرف مواد سریع تر و بهتر می تواند فعالیت های خود را انجام دهد. به عنوان مثال، مصرف مواد باعث می شود که ساعات بیشتری را بدون خستگی کار کند.
  • افکار خودکار: به تصاویر ذهنی کوتاه تکراری و خودکار(ناخودآگاه) که مربوط به مصرف مواد مخدر می باشند، گفته می شود و معمولا باعث برانگیختگی و تمایل فرد به مصرف مجدد مواد مخدر می شود.

رویکرد تحریف های شناختی رفتاریپژوهشات در سالهای اخیر نشان می دهند که تحریف های شناختی در افرادی که معتاد هستند نسبت به کسانی که اعتیاد ندارند، به صورت معناداری بیشتر می باشد. ازاین رو فرآیند اعتیاد تحت تاثیر باورها و نگرش های مصرف کنندگان قرار می گیرد. افراد مصرف کننده ی مواد دارای نگرش های ناکارآمد بسیاری هستند و به واسطه ی داشتن همین نگرش ها، در مواجهه با موقعیت های زندگی دچار احساسات و هیجانات منفی می شوند که این گونه هیجانات، مهم ترین محرک های سوء مصرف مواد و به دنبال آن وابستگی به مواد هستند. در مجموع باید اذعان داشت که فرآیندهای شناختی، از قبیل باورهای مرتبط با مواد، نگرش های ناکارآمد و غیره نقش بسیار مهمی در سوء مصرف مواد مخدر و وابستگی به آن دارند. خرسندی و ناخرسندی، آرامی و ناآرامی و عمده ی حالت های افراد، با فرآیند تفکر فرد ارتباط مستقیم دارد.

افراد مختلف در موقعیت های مشابه به گونه ای متفاوت عمل می کنند؛ چراکه احساسات متفاوتی دارند. بنابراین طرز تفکر انسانها تعیین کننده ی احساس آنهاست. برای خروج از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب، باید احساس افراد شناسایی شود پس بهترین راه برای تغییر رفتار، آن است که احساس را عوض کنیم، و احساس با تغییر افکار قابل تغییر است. ازاین رو این فرآیند مستلزم یک درمان شناختی و کمک درمانگر می باشد.  تحریفات شناختی هسته ی اصلی تلاش های بسیاری از درمانگران رویکرد شناختی- رفتاری می باشد تا به فرد کمک کنند تا تغییر کردن را یاد بگیرد. وقتی یاد بگیرد این نوع طرز فکر را به درستی تشخیص دهد، آنوقت خواهد توانست به آن پاسخ داده و آن را رد کند. با رد کردن مداوم تفکر منفی، کم کم و به مرور زمان از بین رفته و اتوماتیک وار با طرز فکری منطقی تر و متعادل تر جایگزین خواهد شد. شناخت درست و مطابق با واقعیت عامل مهمی برای یافتن حقیقت و آگاه شدن از زوایای مثبت یک زندگی است.

ناآگاهی و آگاهی نادرست، انسان را در تحلیل آنچه پیرامونش اتفاق می افتد دچار لغزش و اشتباه می کند. این امر در سازگاری و ناسازگاری افراد در جامعه تاثیر فراوانی دارد و می تواند همه ی زندگی را تحت الشعاع قرار دهد. در واقع ما برای داشتن یک زندگی مطلوب باید از تحریف اطلاعات جلوگیری کنیم.از این رو آموزش به مراجعین در خصوص چگونگی شناسایی و اصلاح این خطاها یا سوگیری های شناختی، موجب می شود که فرآیند پردازش اطلاعات انعطاف پذیر تر، نسبی تر( غیر مطلق) و بیشتر مبتنی بر شواهد شود. با توجه به مطالبی گفته شد و نیز نقش پررنگ درمان شناختی در این راستا، مرکز پیروان همت، با در دست داشتن درمانگران شناختی زبده، تلاش دارد تا با ترمیم تحریف های شناختی و کمک به بهبود تفکر مثبت در افراد مصرف کننده، در جهت زندگی مطلوب تر وسازگاری بیشتر به آنها یاری رساند.

نویسنده: زهرا سادات حسینی

 

منابع:

بزمی، نعیمه؛ ۱۳۹۰.روانشناسی وابستگی به مواد؛ سبب شناسی، تشخیص و درمان اعتیاد. تهران. انتشارات ارجمند.

جعفریان، محمود و عسکری، مهین؛۱۳۹۷. مقایسه ی تحریفات شناختی و تنظیم شناختی هیجان در افراد معتاد و غیر معتاد.

جعفری پنجی، زهرا. رحمانیان، مهدیه و زارع، حسین؛۱۳۹۷. اثر بخشی آموزش تفکر انتقادی بر اساس مدل پاول- الدر در تحریف های شناختی و خودکارآمدی نوجوانان.

رضایی، آذرمیدخت و قصرفخری، مژگان؛ ۱۳۹۶. مقایسه ی تحریفات شناختی، حل مسئله و خود ابرازی در زوجین متقاضی طلاق و زوجین عادی.

نینان، مایکل و درایدن، ویندی. مترجمان: یعقوبی، حمید. کریمی، معصومه و موسی الرضایی، مهدیه؛ ۱۳۹۷. رفتار درمانی شناختی:۱۰۰ نکته و ۱۰۰ تکنیک.تهران. انتشارات ارجمند.

به این چند مطلب چند ستاره میدهید

Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای مشاوره رایگان کلیک کنید